نوشته اصلی توسط
parlak
از همه خواهش می کنم کمکم کنن
من یه خانم متاهل 31 ساله هستم،سه ساله ازدواج کردم و در یکی از کشورهای اطراف زندگی میکنم،زندگی معمولی دارم،همسر خوبی دارم ولی بلای اصلی از وجود برادرهام به زندگیمون نازل شده...
برادرم 37 سالشه و حدود 10 ساله پیش با خانمی آشنا شد و بعد از مدتها با ایشون ازدواج کرد که البته دوران قبل از عقدشون هر روز اون خانم رو میاورد خونه و هر روز با علتهای مختلف و با تحریک ایشون زندگی رو برامون جهنم می کرد... بعد از ازدواج ما خانوادگی فقط و فقط و از ترس آبروریزی سکوت کردیم... ولی دعواهایی که ایشون تو خونه راه می انداخت معمولا با جمع شدن همسایه و خرد شدن در و پنجره ختم پیدا می کرد... برادرم هیچوقت تن به کار نداد و ماهی یک بار کار عوض می کرد و از پدرم که کارمند بازنشسته بود و دارایی جزئی از پدر مرحومش براش مونده بود توقع کمک داشت که البته اگر درخواستش اجابت نمی شد شروع درگیریهای وحشتناک بود... هر ماه از پدرم پول خورد و خوراک و خرید اثاثیه منزل و حتی مسافرتهای خارج از کشورش رو از پدرم می گرفت... برادر کوچکم هم چندین سال اعتیاد داشت ولی بالاخره با تلاشهای شبانه روزی پدر و مادرم ترک کرد و ازدواج کرد و در حال حاضر نسبتا سر به راه شده... ولی بالاخره پدرم زیر این همه فشار تاب نیاورد و دو ماه پیش سکته قلبی و فوت کرد...
بعد از فوت پدر فشارهای برادر صد برابر شد...و البته شدیدا هم اعتیاد پیدا کرده که از ده فرسخی از سر و روش می باره... از همون ثانیه های اول که به پدرم تو بیمارستان شوک می دادن تا شاید برش گردونن مادرم رو به باد فحش و بد بیراه گرفته بود . شب فوت پدرم به بهانه اینکه پول نداره تا جسد پدر رو بده بشورن انگشتر طلای مادرم رو گرفت و برد فروخت تا هزینه کفن و امبولانس رو بده ولی حتی پول شستن جنازه پدر رو هم نداد و همه جا با گرو گذاشتن کارتهای شناسایی کارها رو انجام داد بعد هم مادر و برادرم رو همراه جنازه پدرم به زادگاه پدری فرستاد تا مراسم دفن و ختم اونجا انجام بگیره ولی خودش با اونها نیومد و یک روز بعدش اومد و در این فاصله از فرصت استفاده کرده و نصف وسایل منزل مادرم رو به یغما برده برد...و از همون روز اول که پدر رو دفن کردیم از ما وکالت می خواست تا اموال رو به قول خودش رسیدگی کنه... طبیعیه که ما هم با شناختی که ازش داشتیم قبول نکردیم و متقابلا فردای هفتم پدر به بهانه اینکه چرا به خانمم حلوا تعارف نکردین مادرم رو به باد کتک گرقت... اینبار هم کل در و همسایه ریختن خونموم و به پلیس زنگ زدن و مادرم رو به بیمارستان منتقل کردن... اینبار تصمیم گرفتیم مقابلش بایستیم و ازش شکایت کردیم... حکم جلبش رو گرفتیم.البته ایشون بی کار ننشست و با شگرد تازه با کلیه دوستان،فامیل تماس تلفنی گرفت یا حضوری صحبت کرد و حرفهایی نقل می کرد که مو به تن انسان راست می شه... مثلا می گفت مرگ پدرم مشکوکه و مادرم قاتل احتمالی... قضیه اعتیاد برادر کوچکترم رو بر ملا می کرد و برچسبهای کثیف به من که خواهرشم می زنه... و هزار افسوس با خانواده همسرم هم ارتباط برقرار کرده و عین این حرفها رو زده و با گریه و مظلوم نمایی درخواست کمک کرده...خانواده همسرم شدیدا سنتی هستند و همچین موضوعاتی رو فقط توی فیلمها دیدن... به طوری که الان ده ساله پدر همسرم فوت شده و اونها به خاطر احترام فوق العاده ای که برای هم قائلند با وجود ثروت نسبتا بالا تقسیم ارث نکردن و به صورت سنتی همه مخارجشون با همه و توی خونه چند طبقه با هم زندگی می کنند فقط من و همسرم جدا و خارج از ایرانیم...
من خیلی درمونده ام واقعا نمی دونم باید چه کار کنم... مادرم داره عین شمع جلوی چشمام آب می شه از شدت فشار دهنش کج شده و شدیدا مریضه... آبروم جلوی خانواده سختگیر همسرم به باد رفت... شما رو به اون خدایی که می پرستین به من بگین چی کار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
1_آیا شکایتمون رو ادامه بدیم یا پرونده رو مختومه کنیم؟
2_دادگاه از ما شاهد می خواد ولی همه از این حیوون می ترسن و کسی حاضر نیست شهادت بده؟ و ما به جز گزارش 110 و نامه پزشک قانونی مدرکی نداریم،از نظر قانونی باید چه کار کنیم؟
3_با خانواده همسرم چه برخوردی بکنم؟با توجه به اینکه از طرف اونها معمولا مشکل داشتم و به تازگی تونسته بودم باهاشون کنار بیام و دخالتهاشون رو کم کنم با این سرشکستگی چطوری کنار بیام؟من به اونها گفتم که برادرم به خاطر فوت پدرم دچار شوک شده و دچار اختلال حواس شده و این چیزهایی که می گه دست خودش نیست و تحت درمانه!!!
4_با تماسهای تلفنی برادرم چه برخوردی بکنیم؟چطوری جلوی این کارش رو بگیریم؟
5_ما تصمیم گرفتیم که همسرم باهاش تماس بگیره و بهش تذکر جدی بده که دیگه با منزل اونها تماس نگیره وگرنه ازش شکایت می کنیم آیا این کار درسته؟
6_از اونجایی که ایسون اعتیاد داره یکی از دوستان پیشنهاد داده که به حساب یه کمپ ترک اعتیاد پول واریز کنیم تا ماموران کمپ